سايه های هول
محمدنبي عظيمي محمدنبي عظيمي

روزبه عزیز ،سلام !

 

امیدوارم ، خسته گی های همایش برطرف شده باشد. خوب دیگر، همایش پر سروصدایی  بود ؛ اما با دستآورد های بزرگ وقابل قبول . تبریک می گویم ، به خصوص برای خودت که مثل همیشه بار بزرگ پوشش دادن این همایش را به دوش داشتی. امیدوارم تبریکات مرا برای سایر رفقا ، به ویژه رفیق توده یی، تا نوشتن تبریک نامه یی تقدیم فرمایی.

 

  روزبه عزیز، در نظر دارم ، رمان سایه های هول را که دارای اشتباهات چاپی ولغزش های انشایی است ، بازنویسی کرده وبه مهاجرین رد مرز شده ازایران تقدیم کنم. وانگهی ، تا جایی که میدانم ،  این رمان تا کنون به اروپا نرسیده ومتأسفانه نا شناخته مانده است. واین در حالی است که تقاضا برای خواندنش کم نیست.

 

  بنابراین ، پیش از آن که رمان را نشر کنید ، بهتر است در هفته آینده خبر نشر آن رابه صورت سریال با همین معرفی  نامه یی که رفیق شیرشاه بهادری نوشته است ، به نشر برسانید. تا نظر شما چه باشد ؟

 

 من کوشش می کنم ، در هر هفته ، یک بخش رمان را تایپ وبرای تا ن بفرستم. البته بهتر خواهد بود که شما آن بخش ها را به دوقسمت تقسیم کرده وهر قسمت آن را در یک هفته نشرنمایید ، زیرا در صورت پیشآمد های غیر منتظره  کدام سکته گیی درادامه سریال رخ نداده وشما ریزرف می داشته باشید.

 

  بیشتر از این زحمت نداده ، روز خوش وسر شار ازنیرو ، برای تان می خواهم

 

                                                                                    ارادتمند : نبی عظیمی

 

 بعد التحریر : خواهش می کنم عکس پشتی کتاب را درسریال ها چاپ کنید ، به عوض فوتوی کریه المنظر من !!!

 

 

نکاتی در بارهء رمان سـایه های هول:

 

تقـریظ از: شـیرشـاه بهادری

 

رمان سـایه های هول، اثـر نبی عظیمی، اثـریسـت جذاب و زیـبا با سـاختمانی حسـاب شــده و محکم و در کل نمونهء در خشـانی اسـت از تسـلط برزبان و ذوق سـلیم ادبی ووسـعـت نظری که خاص نویسـنده گان بزرگ اسـت.

 

عظیمی رمان خود را پـُرمی کند از از آدمهایی که از گوشـه وکناردنیا جمع می شـوند و برسـفـرهء او می نشـینند. داسـتان او از شـیوه های متنوع روایت بهره یی فـراوان می برد. وی داسـتانی از عـشـق و ماجرا ها می سـراید، داسـتانی که از کابل آغاز می شـود، از شـهـری که خانهء آمال او ســت.

 

"سـایه های هول" حکایت انسـانی ودردآور موقعـیت کسـانی اسـت که با بلند پـروازی می خواهـند حرفهای خود را برکرسی بنشـانند.تـراژیدی دیگرانسـان در موقعـیت پیچیدهء جهان که خوشـبختی را نوید می دهـد. اما از خوشـبختی در آن هـیچ خبری نیسـت. نویسـنده با اسـتفاده از نگاه خاص شـخصیت های داسـتانی به اشـیاء وفضای پـیرامون، ایدهء خود را به خواننده ارایه می کـنـــد.

 

شـخصیت های بیشـمار سـایه های هول که هر کدام لحظاتی می در خشـند و بعـد از نفـس می افـتند و جای خود را به دیگری می دهـند، آدمی را به یاد تک گویی " مکبث " می اندازد که در رثای لیدی مکبث می خوانـد.

 

داسـتان آمیزه یی شـیرین و دلپـسـند از تجربه ها و آموخته های نویسـنده اسـت که ناشی از ایمان و اعـتـقاد وی به مبانی اخلاقی – تربیتی جامعهء ما می باشـد. عظیمی با بینش ژرفی که ناشی از دانـش بالا و ایمان و اعـتـقاد اسـتوارش می باشـد، سـعی دارد تا با بیان جذاب خویش، بهترین وپسـندیده ترین روشـهای زنده گی را بیـآموزانــد.

 

بسـیاری از موضوعات رمان در ارتباط با موقعـیتهای مختلف زنده گی شـکل می گیرد. شـخصیت اصلی ومحوری در موقعـیت های مختلف قـرارمی گیرد و ارتباط این شـخصیت با هـر یک از عناصر تشـکیل دهـندهء زنده گی تحلیل می شـونـد.

 

 دنیای ذهنی و موقعـیت موجود شـخصیت داسـتان در دو خط موازی جلو می روند. به نظرم می رسـد که حوادث و واقعاتی که شـخصیت اصلی داسـتان را در تـنگنا قـرار می دهد، بیشـتر از روحیه خود نویسـنده مایه می گیرد. و گاه در" پـیچ وخم " و "چون و چرای " حقایق به حدی باریک می شـوند ونکته سـنجی می کنند که خواننده جز این نمی اندیشـد که نویسـنده نقـش آفـرین و بازیگر آن رویداد ها اسـت.

 

" سـایه هول " آمیزه یـیست از واقعـیت وتخیل. اما این دو عنصر، چنان در هم تـنیده اند و چنان کل یکـدسـتی را تشـکیل داده اند که گویی از ازل یکی بوده اند. به طوری که جداکردن هـر یک از آن دیگر به مفهوم نابودی کلیت یک پارچهء آن اسـت. به این سـبب، به حق می توان گفت که این اثر، متأثـر از از خاطرات و ادراکات و تـفکرات و تاثـیرات و هیجانات زنده گی نویسـنده اسـت، و می تواند مظهر وجود او به حسـاب آیـد. رمان سـایه هول از جمله آن رمان ها یـیست که خواننده را بی آن که احسـاس ملال کند، هیجان زده تا پایان داسـتان به دنبال خود می کشـاند و او را مشـتاقانه با حقایق آشـنا می سـازد و عمیق ترین احسـاس را در او پـدید می آورد.  بسـیاری ها، حتا برخی از نویسـنده گان صاحب نام ما در مورد زنده گی مهاجرین در غـربت داسـتان کوتاه و دراز نوشـته اند. اما راسـتـش، تا کنون هـیچ نویسـنده یی در کشـورما قادر نشـده اسـت که چنین رمان حجیم و اثر ناکی در این مورد بنویسـد. بلی این رمان منحصر به فـرد اسـت و اگرچه تا کنون بزرگان داسـتان نویسی کشـور ما آن را از پـرویـزن نقـد نکشـیده اند وناشـناخته مانده اسـت، اما با جرأت می توان گفت که همین حالا از شـهرت و محبوبیت خاصی در میان مهاجرین برخوردار شـده و کدام کمپ و اردوگاه و لاگری نیسـت که دسـت کم یک نسـخه این رمان در آنجا پـیدا نشـود و دسـت به دسـت نگردد.

 

من که سـالها اسـت  با شـیوه نویسـنده گی نویسـنده " سـایه های هول " آشـنایی دارم باید بگویم که شـیوه ایسـت سـر شار از غنای لفظ ومعـنا، وسـعـت موضوع و گسـترده گی اندیشـه. آقای عظیمی که با نوشـتن کتاب " اردو و سـیاسـت  در سـه دهه اخیر کشـور " به خوبی ثابت کرد که تاریخ را می شـناسـد، اکنون با نوشـتن این رمان نشـان می دهـد که در زمینه داسـتان نویسی نیز بضاعت فـراوان دارد و می تواند یکی از نویسـنده گان ممتاز دراین عرصه نیـزباشـد. به پـندار من آقای عظیمی با نوشـتن چنین آثار ارجناکی نشـان می دهـد که دغـدغه های سـرزمین خود را با گوشـت و پوسـت خود حس می کند، سـرزمینی که با جبر از آن رانده شــده و به این دیار کشـانده شــده اســت.

 

در فرجام می خواهم برای جناب عظیمی، صحتمندی و شـادکامی تمنا نموده و پـیـروزی های بیشـتر اورا در زمینه، نویسـنده گی آرزو نمایم.

 

شـیر شـاه بهادری – سـویدن

 

 

 

 

 

  شناسنامه کتاب

اسم اثر: سایه های هول

نویسنده : محمد نبی عظیمی

کمپوزر: م. پاظل

صفحه آرا: محمد کبیر خدری

نوبت چاپ : نخست

سال چاپ : 1380خ

تیراژ: یک هزار

ناشر: مرکز نشراتی فضل

 


July 8th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب